یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

سینه خواهم شرحه شرحه (البته از درازا نه از پهنا !)


اسمش فیش بود. پوستی نسبتن تیره و سبزه داشت. موهای فر و عینک زمختی که با اخم های زمخت ترش قیافه ای غیر قابل نفوذ به او بخشیده بود. یعنی از صورتش نمیتوانستی بفهمی آیا امروز صبح صبحانه خورده یا نه . یا خوشحال است یا ناراحت.

اخمش کاملن سمبولیک و غیر ارادی بود.با اخم رئیس بیمارستان قابل قیاس نبود. رئیس را هم یادم است همیشه اخمو بود. ولی از چروک های پیشانی و لپ های آویزان و نگاه شمشیری اش هویدا بود که این اخم کاملن ارادی و به قصد رعب و وحشت و نشان دادن ناراحتی است . رئیس از اخم کردنش هیچ لذتی نمیبرد. برعکس فیش. میتوانستی بفهمی امروز چقدر صبحانه خورده و اینکه آیا صبحانه مورد علاقه اش بوده یا نه ! از شدت درجه اخمش همه این‌ها پیدا بود.


<امروز باید در مراسم سخنرانی کنارم بایستی پسر.

رئیس این راگفت و مرا …



---


سلام !

این‌ها را در صفحه ی لینوکس مینویسم ! سیستم عامل اوبونتو دارم. که جزو زیر شاخه‌های لینوکس است.

این برنامه‌ای که الان دارم توش تایپ میکنم همون ورد (word)عه ولی از نوع لینوکسی . آخه ورد برای سیستم عامل ماکروسافت یا همون ویندوزه !


نمیدونم چرا اینقدر کند مینویسم . میدونین الان چی تو ذهنم میگذره ؟! مستندی که امروز تو افق (شبکه ی افق که فکر کنم به سپاه متصله !) پخش کرد.< نبرد برای زندگی ، بولیوی > آهنگ آخرش منو دیوونه کرده ! یه آهنگ بولیویایی با فلوت و گیتار … روانی این آهنگه ام. مستند درباره ی زندگی سخت و خطرناک مردمی است که نانشان را تردد در خطرناک ترین جاده ی جهان یعنی جاده ی مرگ بولیوی که خیلی هم مشهور است به دست میآورند.

راننده کامیونی که قبل از شروع سفر ۲۰ ساعته اش در جاده مرگ متوصل به جادوگر سرخپوست پیری می‌شود که با سوزاندن مهره‌های مومی مانند و دعا های مخصوص ، از ارواح و شیاطین محلی درخواست سلامتی میکند . . . پیشنهاد میکنم مستند رو هرجور شده تهیه کنید . احتمالن تو سایت شبکه افق باشه … من که وقت پیگیریشو ندارم چون فردا باید برم مدرسه و این سال آخرو هم بگذرونم !!


اگر احیانن پارتی تو صدا و سیما دارین تو رو خدا لینکش رو به ما هم بدین :دی

امروز رفتیم بیرون با خاناوادا !‌ در راه برگشت با لپتاپ کوچیکه کار میکردم و کتاب‌های پی دی اف ممنوعه رو که بابا از تلگرام گرفته بود ناخونک میزدم …

البته من نمیدونستم کتابای ممنوعه هستن . ولی خب از اسماشون میشد فهمید !

باحال ترینش که خیلی هم متن شیرینی داشت اثر وداع با آسمان یا یه همچین چیزی بود از یه نویسنده ی مصری … پیگیریش کنید اگر خواستید :دی


راستی الان تو سایت آپارات بودم . (آپارات نسخه بچه مثبتی همون یوتیوبه !) (پ . ن :‌ نسخه بچه مثبتی : یعنی نسخه ایرانی !!! بله آنقدر فیلتر شده و غربال شده هست که تو بزرگراه های ایران تبلیغ این سایت هست به والا !)


دیدم برنامه‌ای تحت عنوان دید در شب هست که با افراد مشهور پر حاشیه گفت و گو میکنه ! و اثری است از رضا رشید پور !!! کافیه تیتراژ این برنامه رو ببینید تا بیش از پیش به شخصیت رضا رشید پور پی ببرید.

برنامه ی یخ تر از یخچالش که توی نسیم پخش میشد اصن رو اعصاب بود.

وقتی فهمیدن فقط دارن شارژ دوربیناشونو حروم میکنن بساطشونو برچیدن ! و حالا آقای رشید پور یه دکون جدید علم کرده و توش حاشیه بازی در میاره !

مثلن با تتلو مصاحبه میکنه یا مثلن با الهام چرخنده (و عکس معروف قبل از چرخش و بعد از چرخش !!!) و البته با محمد رضا اصفهانی که در این مورد ازشون ممنونم !! (صادقه میگم قبلن نمیدونستم صدای آقای اصفهانی در حالت عادی چطوره .. و پیشنهاد میکنم این مصاحبه رو ببینید ! صداشون شبیه کسیه که مدام تو زندگیش عربده زده و یه خلط همیشگی ته گلوش هست !!! چقدر دلم به حال کسایی که این صدارو دارن میسوزه … چون خلط همیشگی ته گلوشونه و اونا هرچی اههههههههم میکنن خلقه از بین نمیره !! آدم خیت میشه ها !!)


راستی میدونین من امین حیایی رو از نزدیک دیدم ؟! بله اول رفتم تئاترش (البته با خاناوادا !)‌ بعدش هم عین این قربتی ها منتظر موندیم تا جوجه اسطوره ی سینِمای ایران بیاد و باهامون عکس بندازه !!!

و من یاد اون خاطرش توی خندوانه افتادم که می‌گفت یکی که داشته باش عکس یادگاری مینداخته همچی ژست بازو میگرفته و اخم جیمز باندی میکرده که انگار نه انگار کی داره با کی عکس میندازه !! :دی


بهر حال!!!


ببخشید این پستم مثل پستای قبلیم نبود … یه جورایی تبلیغاتی بود ! انگار که بخوام اینجارو با کلمات کلیدی پر کنم … تا وبم پر از خواننده‌های کلیدی بشه !!!


سوژه : تست لغت قلمچی رو نگا تورو خدا :::‌


گفته بود :

شرحه : پاره گوشتی که از پهنا بریده باشند


بعد این معنای لغت غلط حساب میشه چون تو کتاب نوشته :


شرحه : پاره گوشتی که از درازا بریده باشند !


این لغت از شعر نی نامه مولانا گرفته شده که میگه :


سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق


و من حاضرم سر جابجا کردن مسواکم با فرچه توالت شرط ببندم که خود مولوی هم این تستو بذاری جلوش بلد نیس حلش کنه !!!!!






sina S.M
Mahtaj .P
۲۴ دی ۱۳:۲۲
حیف ک  مولانا زنده نیس :|
میدونی یک چیزی وجود داره بنام ادامه مطلب؟ با این روندی ک پیش میری هر دو پست ی صفحه رو تشکیل میده :|
سال آخر خوش بگذره!
پاسخ :
فکر میکنم بعضی ها مثل خودم علاقه ای به زدن دکمه های جانبی یک سایت ندارن و دوست دارن مطلب رو به صورت قلنبه قورت بدن !!!
یه چیزی تو مایه های اینکه من هر وقت کتاب میخونم ... معمولن از صفحه ی 20 به بالا شروع میکنم ... چون هیچ علاقه ای ندارم مقدمه ناشر و مقدمه ی چاپ هیفدهم و مقدمه ی همسایه ی مترجم و حتی مقدمه ی مامان بزرگ نویسنده یا خود نویسنده رو بخونم و دوست دارم بی واسطه شروع به خوندن کتاب کنم !!!
این ادامه مطلب یه جور واسطست ! که فکر کنم خیلی مسخره باشه :دی
ولی نظرتو در نظر میگیرم چون شاید یه روز به نظرم بیاد که این نظرت رو مد نظر قرار بدم . باشد تا نظرات بیشتری دهید :دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان