یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

موراکامی وارد میشود !

موراکامی نویسنده ی ژاپنی معروفی که سبک خاصی در نوشتن دارد . منتقدان ژاپن او را به خاطر غربگرایی در داستان هایش سرزنش میکنند. 

بله حالا نمیخواهم درباره ی خود ایشان حرف بزنم چون زنده هستند ( هر چند در ژاپن که خیلی از ما دوره و برای رفتن به اونجا باید از کل چین یا از کل آمریکا رد بشی !!) یه جور پرش از مانعه انگار !


در باره ی داستان های کوتاهش ... که از کتابخونه مدرسمون گرفتم . تابحال 3 جلد ازش خوندم که تو هر کدوم چهار پنج تا داستان کوتاه محشر وجود داره ... این داستان ها دقیقن همونجایی که شروع میکنی به عادت کردنو پرسیدن این سوال از خودت که :" حالا که چی ؟! "دقیقن همونجا تموم میشه ... مثل اینکه یه قوطی آبمیوه رو با نی میخوری و همونجا که به نظرت آبمیوه به وسطش رسیده ... همونجا هوووورت تموم میشه ...


و تو نمیدونی تکلیفت باهاش چیه ... چند صفحه ورق میزنی و فکر میکنی ادامه ی داستان توی فصل بعد اومده ولی میبینی فصل بعدی در کار نیست و یه داستان جدید آغاز میشه ...




داستان هایی ناب ! معمولن با شرح یه مشکل شروع میشن و به بهونه ی اون مشکل تمام جزییات شرح داده میشن.  مردی که عادت داره هر وقت طوفان بیاد بره باغ وحش . دو بطری آبجو بر میداره و بارونی نظامیشو میپوشه ... (چه سبک نابی برای داستان کوتاه !) ... بعد اگر باغ وحش تعطیل بود . به مجسمه سنجابی که اون کناره تکیه میده و آروم آروم آبجوشو میخوره ... (وای خدایا ! این سبک به طرز وحشتناکی آدم رو به درون خودش میکشه ... هیچ کلمه ی سخت یا جمله ی فلسفی ای به کار نمیره ولی تو خروار خروار مفاهیم فلسفی ای رو که خودت در ذهنت تشکیل دادی میخونی ... و حیرت میکنی ) و یه روز به دوستش میگه : جدیدن رفتم به یه باغ وحش که توش یه گربه بود ، یه قفس که توش یه گربه معمولی بود ... به نظرت کمی عجیب نیست ؟ چون گربه خیلی برای باغ وحش مناسب نیست ... 


در داستان هایش دنبال مفاهیم مستقیمی نباشید ... حتی میتوانید بعنوان یک داستان سبک و بی پیام بخوانید و کیف کنید .. یا میتوانید عمیق مفاهیم را در آن جست و جو کنید . در این داستان ها هر وقت دو انسان شروع به صحبت میکنند . میتوانید انتخاب کنید که مفهوم فلسفی را از درون محتوای مکالمات بیرون بکشید یا از رفتاری که این دو انسان نسبت به هم دارند ... مثلن هنگام صحبت یکی ... واکنش دیگری چگونه است و بفهمید شخص شنونده چه دیدگاهی نسبت به زندگی دارد !!! این یعنی خواننده پادشاهی بیش نیست ! 

sina S.M
نا دیا
۲۳ بهمن ۲۰:۴۴
منم که یتیم، چند ماهی هم توو فاز غم این کتابه باشم.
نادیا
۱۹ بهمن ۱۸:۴۰
منم نظر شادان رو داشتم اما همیشه می ترسیدم بگم و ناراحت بشی.
از موراکامی تا حالا نخوندم،یه کتاب پنج سال پیش از ایشی گوروکازئو خوندم که مترجمش نجف دریابندری بود، جالبه اسم کتاب یادم نمونده اما نویسنده مترجمش آره.
پاسخ :
من از ایشی گورو ، وقتی یتیم بودیم (when we where orphans ) رو خوندم ... هرچند مسخ نشدم (برعکس کتابای هاروکی ) ولی فهمیدم ژاپنی ها به طرز افراط گونه ای غمگین مینویسن در ضمن باید بدونی آمار خودکشی در ژاپن سحر آمیزه !

این کتاب وقتی یتیم بودیم خیلی داغون کنندست ... بهتره بخونیش . تو این کتاب از ترسناک بودن دنیا پرده برداشته میشه ...
الکس وات
۱۹ بهمن ۱۲:۲۱
یه جور عحیبی از هرچی که خوشت میاد تعریف میکنی . اصلا این ادبیاتت توی تعریف کردن رو دوس ندارم . مثل مرید و بنده از هرچی که خوشت میاد تعریف میکنی یه جورایی عبادتش میکنی . 
پاسخ :
جالب بود ! این عجیب ترین نظری بود که درباره طرز بیانم دیده بودم !!
برای اینکه به درک بیشتری از نظرت برسم ... متن خودم رو دوباره خوندم ... حق با توست !
من خیلی اغراق آمیز حرف زدم ... /

اما خب ... بهر حال میدونی که ... نمیشه گفت ... آدم اگر یه چیزی رو عبادت نکنه ... خیلی پوچ میشه ... شاید بشه اینجوری ادبیاتم رو توجیه کرد .
در ضمن اگر موراکامی خونده بودی به نظرم اینطوری نمیگفتی (هرچند یه فرضیه بود)
م
۱۸ بهمن ۲۱:۴۱
پسر جان آدم میره وبلاگ یکی همینطوری یکاره نمیره یقشو بگیره :)
دفعه اول فقط اسم وبت رو دیدم و بستم حالا که گفتی بیا بخون اومدم
خوبه که کتابای خوب میخونی 
پاسخ :
همچی یه کاره هم نبود ... من عادت دارم اینجوری توجه ها را جلب کنم :دی
دروغ چرا ... آدمیزاد بدنیا میاد واسه همینکار ...

شادان ....
۱۸ بهمن ۱۷:۵۷
اره دیگه خودم هم حدس میزدم نباید زیاد امیدوار بود اما بالاخره یه نفر هم جای بسی خوشحالی داره
شادان
۱۸ بهمن ۱۷:۵۴
منظورم واقعا بچه نیست. اما خودت هم نسلاتو دیدی دیگه. چه سرگرمیای پوچی دارن. بعد تو کتاب میخونی اونم از موراکامی. واقعا تحسین برانگیزه
پاسخ :
بهرحال ... من هم اگر موبایلای اونا رو داشتم لای کتابو باز نمیکردم ... ! همین لپتاپم هم داره دردسر میشه برام ... لعنت به تکنولوژی و درود بر کتاب خوانی ...
شادان ....
۱۸ بهمن ۱۷:۴۹
یعنی یه بچه مدرسه ای موراکامی میخونه؟!!!!! ای خداااا یعنی میشه به این نسل امیدواربود. من باید امضا بگیرم ازت
پاسخ :
راستش نباید خیلی امیدوار باشی ... تو مدرسمون و حتی مدارس مجاور ... فقط من موراکامی میخونم ... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان