یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

مرگ و خیلی چیز های دیگر

این مطلب حدود یک سال پیش نوشته شده ولی به عنوان پیش نویس ... حالا ازش پرده برداری میشه



این روزا یه کتاب گرفتم دستم تحت عنوان " بهترین کاسب قرن ، خاطرات حاج مرشد چلویی " (!) خب کتاب رو نوه ی این مرحوم نوشته . نویسنده ی کتاب در جای جای کتاب وقتی خواسته از کلمه ی " من " استفاده کنه به جاش نوشته " حقیر " (!) 


مثلن بخشی از کتاب که در ذهنم مونده اینه : آن مرحوم زندگی ساده و بی آلایشی داشتند و اگر او را نمیشناختید هرگز فکر نمیکردید یک فرد استثنایی است . بی آلایشی و سادگی در زندگی ایشان موج میزد . سه بار ازدواج کرده بود (سادگی از این بیشتر نوبره والا !) ایشان فلان تا پسر از همسر اول شان داشتند و دو دختر که یکی از آنها ( عمه حقیر) در قید حیات است . 

خب آقای به قول خودت " حقیر " هیچ میدونی با نوشتن این کتاب میخوای چیو ثابت کنی ؟ اینکه پدر بزرگت عارف بزرگی بوده و از این عارفیت اون به تو هم بماسه . والا ملت از چه راه هایی نون در میارن . 

خب چیزی که راجع به این مرحوم وجود داره سیگاری بودن ایشونه . همینطور زن زلیل بودنشون ( زن دومش از خونه انداختش بیرون ! ) 
نمیخوام غیبت بشه ولی به نظرم ایشون با کمک شیشه و تریاک به این درجه از عرفان رسیدن ( من شنیدم که تا چند وقت پیش استفاده از مواد مخدر یکی از روش های ارتباط با خدا حساب میشد ) خب بهتره بیشتر از این غیبت نکنم ! 

sina S.M
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان