یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

تنها چیزی که اونا میخوان اینه که از آب بیاریشون بیرون ، از اونجا خلاص شون کنی.

کافیه یه نخ ماهیگیری رو بندازی تو آب ، بعد چند ثانیه ، چوب پنبه ی قلاب حتمن میره پایین. این ماهی ها احمق تر از ماهی های جاهای دیگه نیستن ، موضوع این نیست ، تنها چیزی که اونا میخوان اینه که از آب بیاریشون بیرون ، از اونجا خلاص شون کنی. 

بیرون آب ، یکهو بهتر نفس میکشن ، تازه از شر سوزش ها و خارش هاشون هم خلاص میشن ، واسه همینه که راضی ان. بعدش میتونی هرکاری دلت خواست باهاشون بکنی ، ولشون کنی رو علف ها بمیرن یا سرشون رو بکوبی به یه سنگ ، فقط برشون نگردونی رودخونه به این بهونه که خیلی کوچیکن یا خوشگل نیستن ، تنها چیزی که میخوان همینه. توقع زیادی ندارن. 

گاهی وقت ها، رد که میشم ، وا می ایستم با ماهیگیر ها گپ بزنم. واسه اینکه سر صحبت رو باز کنم ، ازشون میپرسم :" وضع صید چطوره ؟ "

بهم جواب میدن " شکایتی نداریم. "

با یه نگاه به ته سطل هاشون ، همه چی رو میشه دید، شگفت آوره. خیلی از بیماری های پوستی ، لکه های قرمز، التهاب. بعضی هاشون یه چیزی مثل کچلی دارن و با لکه های بزرگی فلس هاشونو از دست دادن . تاول چرکی ، و چشم های همشون قرمز و خون گرفته. اشتها آور نیستن ، همین رو باید گفت ، ولی این کسی رو دلسرد نمیکنه ، هرجور فکر کنی ، صید فوق العاده ایه و هیشکی سخت نمیگیره. 


منگی؛ ژوئل اگلوف


+پست معرفی 

sina S.M
Haa Med
۲۲ دی ۱۹:۱۱
فکر کردم پست در مورد سوسک هست.
:-))
پاسخ :
حامد :/ 
پرهـ ـام
۲۲ دی ۱۹:۰۳
منم زیاد خواب جنگ میبینم. منتها تو خواب من دشمن بیشتر از جت و هواپیمای بمب افکن استفاده میکنه! همیشه خواب میبینم یک جت میاد و یه بمب رو میندازه همین جلوی پام ! همیشه قبل از این که منفجر بشم از خواب میپرم :/
توصیه میکنم فیلم how i live now 2013 رو ببینی. یه همچین فضایی داره....


پاسخ :
من بدترین کابوس هام اونایی اند که توشون جنگ شده . یه بار دراز کشیده بودم توی هال و یه تانک از وسط خونه رد شد و از اونورش رفت بیرون . 

بعد رفتیم تو کوچه ، یه عراقی بهمون گفت جنگ شده و خیلی با احترام ازمون خواست شهر رو ترک کنیم ... 
## Alone
۲۲ دی ۱۶:۵۱
:))ماهی ته خط:/
پاسخ :
:) 
sina S.M
۲۲ دی ۱۶:۴۳
خاب ترسناکی دیدم . خواب دیدم خونه اتیش گرفته و با دوستم از پنجره فرار کردیم چون فکر کردیم دشمن حمله کرده . بعد به سمت بیابون دویدیم . بعد از دور دیدیم از روبرومون یه چیزای سبزی پیداست ... بعد دیدیم هزاران سرباز دارن به سمت ما میان. درواقع داشتیم اشتبا میدویدیم به سمت دشممن . بعد رومونو برگردوندیم و اونوری دویدیم . اما بعد از یه مدت دویدن دیدیم دشمن از اون طرف هم داره میاد . 

من فوبیای جنگ دارم 

#کامنت‌پست‌یهویی
لیمو ترش🍋
۲۲ دی ۱۴:۴۰
خعلی خوب بود:)
پاسخ :
:)
پرتقالِ دیوانه
۲۲ دی ۱۱:۵۶
ببین دیگه کار اون ماهیا به کجا کشیده!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان