یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

مرد بزرگ ...

تو مرد بزرگ ! 

هنوز از یادم نرفته ای !! عکست توی پروفایلم همیشه هست . هیچ وقت برش نمیدارم . بذار بگن میخواد تیریپ برداره میخواد کلاس بذاره . بذار هر گ*ی میخوان بخورن .. 

لعنتی ‌.. چطور تونستی اینقدر خوب نقش بازی کنی ؟ اگه میگفتن یکی از معلماتون سرطان خون داره . تو آخرین نفری بودی که فکر میکردیم این مشکلو داری . 
تا لحظه اخر و تا سال آخر تحصیل با تمام انرژی تدریس کردی . آن هم در مهمترین سال ... کنکور ... 

چقدر اهل شور و هیجان بودی 

کی فکرشو میکرد انتخابات ۹۶ رو نبینی کی فکرشو میکرد تو قبل از همه اینها .. بمیری .. نامرد چرا پر کشیدی ؟ چرا نموندی ؟ چرا نموندی تا با بچه ها بحثای سیاسی کنی ؟ حتما کلی حرف داشتی برای گفتن . کلی بهانه برای شور و هیجان داشتن .. نمیتونم تصور کنم .. اون دستت ... همون که گفتی : بزن قدش ! 
و من کف دستم آتیش گرفت .. الان اون دست کجاست ؟ هرکی میگفت در کمتر از یک سال دیگه این دست زیر خاکه .. احتمالا بهش میگفتم : 
گاو .. نمیبینی ؟ این سالم ترین معلممونه ‌. 

نمیدونم چرا یهو یادت افتادم . شاید چون فردا امتحان ریاضی دارم . ترم دو دانشگاهم . ریاضی دو ... جزوه دستنویست را پیدا نمیکنم. بعد کنکور دادمش به کتابخانه ای جایی . کاش داشتمش .. خطت را میدیدم . با دست خطت گریه میکردم .

 مرد بزرگ .. 


sina S.M
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان