یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

خدافظ پریساتیس :/

چرا اینقد یهویی ؟

امروز سر کلاس زبان خسته بودم چون ۶ صبح خوابیده بودم و ۱۱ پاشده بودم 

سر کلاس استاد گفت سینا واتز رانگ ویث یو

برام عجیبه ! یعنی من به حدی از اجتماعی بودن رسیده ام که وقتی کم حرف میزنم بقیه متوجه میشن ؟؟ این یه پوئن مثبته 😉 

کلاس آنطور که فکر میکردم عذاب اور پیش نرفت . ادرس اینستامو قرار شد بگم بهشون . و اینکه تونستم با پسره که همسن منه ولی ترم چهاره هم گروه بشم . پسر خوبیه . خیلی خوشم میاد ازش . میدونی چرا ؟ چون کم حرفه . همیشه هر کلاسی میرفتم من کم حرف ترین ادم بودم ولی اینجا یک پسر به طور کامل کم حرف کم حرفه ! 😂 این چنان به من قوت قلب میده که اصلا فکر میکنم پادشاه کلاس منم . 

میمون طبق معمول رفت رو اعصابم . مثلا قرار شد هرکی بگه شغل مورد علاقش چیه . هرکی یه چیزی گفت . یکی گفت روانشناس یکی گفت فضانورد .. 

ولی میمون میدونی چی گفت ؟ گفت شغل رویایی من چرت زدنه ! 

بعد تیچر گفت : خب پول از کجا میاری ؟ 

گفت : اول از خانواده . بعدم شوهر .. 

یعنی اگر کسی اونجا نبود از پنجره پرتش میکردم بیرون . بعد دستامو به هم میزدم که و ژست میگرفتم و میگفتم : بحران ۲۰۱۷ رو حل کردم .. 



sina S.M
۰ نظر
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان