یونی ، اخبار دپرس کننده
جدیدن گروه کوچک و مرموزی به رهبری ح تشکیل دادیم ... اصلن خوشم نمیاد ازین کارا و متاسفانه اخبار بدی در باره روابط توی کلاس به دستم رسید.
گروه حاج و دار و دسته اش تعداد اعضایش را برده بالا .. با وجود اینکه با حاج خیلی دوستم ولی خب آویزانش نبودم و بچه های آن اکیپ هرکاری میکنند به جز درس خواندن و این باعث شد ازشان کناره گیری کنم هرچند من جزو معدود افرادی هستم که با وجود اینکه عضوشان نیستم ، به تک تکشان دست میدهم.. آن هم به خاطر خرده رفاقتم با حاج است ..
اما این خبر بد نبود که حاج دار و دسته اش را به ۷۰ درصد کلاس گسترش داده .. خبر بد آن است که تمام نیم مثقال دختر توی کلاس را هم عضو خودشان کرده اند و این یک فاجعه تمام عیار است. این پدیده که یک جبهه بندی بر اساس لات و لوت بازی که قوانین خاص خودش را در عضوگیری دارد ، برای دختر ها قوانینش را کنار بگذارد و همه شان را عین گاو راه بدهند توی گروهشان ...
آنچیز که شنیده ام از اول ترم تا الان با هم سینما پارک و جاهای دیگر هم رفته اند :/ شت .. امروز هم داشتند مافیا بازی میکردند !
ح از همه بیشتر میسوخت ، از ۳۰ درصد باقی مانده ی کلاس توانسته عده معدودی را دور خودش جمع کند و علیه آنها اقدام کند ... از بد ماجرا من هم در آن گروه ناخواسته به عضویت در آمدم ... این چیزی فراتر از یک فاجعه است ..
سابقه نداشته تا این حد در یک جنگ داخلی کثافت بار درگیر بشوم
مساله آنجاست که هر کس در گروه ح نیست یک آدم غیرعادی محسوب میشود
یک نفر خیلی خرخوان است ، دیگری سایلنت ، دیگری بدنام ، دیگری مشنگ است و تو باغ نیست .. اما از زاویه خوشبینانه اش بخوایم نگاه کنیم ، ما افراد مستقلی هستیم :/
اخلاف طبقاتی به طرز ترسناکی حکم فرمایی میکند . اعضای حاج هستند که با طرز نگاهشان طرز راه رفتنشان و طرز حرف زدنشان، معیار های خوب و بد را در کلاس تعیین میکنند.
کافی است با یکی از آنها دشمن شوی تا مثل شراره آتش در انباه کاه نفرت از تو تدیل به یک جور مد یونی شود.. بعنوان کسی که اصلن عضوشان نبوده ام با کوری تمام ، از تک تک مد هایشان پیروی کردم . در این حد جذاب اند !
حال که دختر ها را هم صاحب شده اند دیگر رسمن نمیشود با هیچ دختری حرف زد... این جزیره سازی فجیع به گفته ی بندر ، به زودی با لرزه هایی شدید و بنیان کن همراه خواهد بود...
هنوز هیچ میانترمی مشخص نشده .. آنجا شاید اختلاف طبقاتی رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد. آنجاست که امید میرود جمعیت ۷۰ درصدی حاج ، دوشقه شود ، درس بلد و درس نابلد ... (مثل آمریکا که الان احتمال میرود دو شقه شود) شاید به زودی با پس لرزه هایی مثل ریزش ترم اولی ها همراه خواهیم بود ..شاید به زودی موقع آن میرسد که به افراد تاپ کلاس روی اورده شود کسانی که مسلمن جزو ۳۰ درصد مستقل کلاس هستند ...
شاید لرزه ها بر اندامی بیفتد که تعریفش از دوستی کاملن متمایز است...
اما همه اینها شاید است ..
و در آنطرف قضیه یک شاید کلی تر وجود دارد ، آن هم اینکه این روال به همین منوال پیش برود و با لرزه های بنیانکن مواجه نشویم .. گروه حاج به همین قوت ادامه دهد ، و هیچ نیازی نداشته باشد تا برای بچه های دیگر دعوت نامه بفرستد !! و تمام دختر ها را هم تصاحب کند ... در آن صورت ، همانطور که گرگان پیشبینی میکند ،آینده ی ورودی های امسال ، چیزی فراتر از یک دیزاَستر تمام عیار است ... یک فرا دیز اَستر ...
چیزی که گرگان بهش میگفت : گه شدن کلاس ...
ارتباط خاصی بین وضعیت کلاسمان و وضعیت کنونی آمریکا میبینم ... :/
لسان الغیب میگه :
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را
اولن که نه من جوان سعادتمندم نه شما پیر دانایی !
دومن امیدوارم گرفتین چی گفتم
+(نقاشی از خودم)
یادگاری روزهای پر استرس کنکور و پناه بردن به نقاشی
با تمام بد بودن ان روز ها .. تنها پناهم نقاشی بود ... حتی داستان نویسی هم نه .. فقط نقاشی .. این روز ها پناهم شده سه تا شبکه اجتماعی که این وبلاگ هم جزوشان است ... پروسه ی غمناکیه