یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

بیگانه اثر آلبر کامو

این کتابو امروز از دوستم گرفتم ، همین امروزم تا آخر خوندمش. یادمه اولین باری که اسمشو شنیدم ، اول راهنمایی بودم ، معلم ادبیاتمون یک بار اسمشو گفت و منم فکر کردم باید خیلی کتاب سنگینی باشه . دومین بار که با اون مواجه شدم توی نمایشگاه کتاب همون سال بود و وقتی دیدم چه کتاب نحیفی یه فهمیدم حتمن یه چیز خاصی داره ! اهمیت ندادم چون معلوم بود کتاب برای بزرگساله و منم محلی بهش نذاشتم . 

جالبه که پارسال برای سومین بار اسم بیگانه رو شنیدم ، از زبون آقای جمالی ، یکی از معلم های کم و بیش پوچ گرا ! ( این پوچ گرایی لامصب تو زندگی من میلوله و میدونم تا منو کافر نکنه دست از سرم برنمیداره ) آقای جمالی داشت یک مبحث زبان فارسی یا ادبیات داستانی رو توضیح میداد که به عنوان مثال گفت : " بیگانه " روایات یک مرد اهل الجزایره از روزی که میفهمه مادرش در خانه سالمندان مرده تا روزی که متهم به قتل میشه و توی یک سلول، منتظر اعدام با گیوتینه. 

اون موقع کمی بیگانه نظرم رو جلب کرد ، تا اینکه نمایشگاه کتاب امسال به معنای واقعی باهاش مواجه شدم ، خواستم بخرمش که دوستم پیشنهاد احمقانه ای داد اون هم اینکه اون پول کتابو بده ولی بعدن برام بیارش . 

امروز بیگانه به دستم رسید . خارق العاده بود ! مترجم توصیف جالبی از "بیگانه " که همان شخصیت اصلی داستان و نماد انسان اگزیستانسیالیسم از نوع آلبر کامویی است میگوید » بیگانه کسی است که با هستی بیهوده کنار می آید، ریا نمیکند ، ب خود و دیگران دروغ نمیگوید و هر چیز را آنگونه که هست میپذیرد. او بر ویرانه های جهانی عاری از معنا، رو در رو با مرگ ، قد بر می افرازد تا عشق به زندگی را فریاد کند . 



اوایل کتاب تا حدی خشک پیش میرود ولی کتاب جدا از مفهوم کلی اش ، دارای نکات و نوشته های ریز جالبی است که نمیتوان از دوبار خواندنشان صرف نظر کرد . به جز قسمت های آخر بقیه قسمت ها روان و ساده نوشته شده و هر کسی از خوندنش بر میاد با اینحال بیگانه شاید زبان ساده ای داشته باشه ولی باید تحلیل هایی هم کرد و صرفن نمیشه با دید یک " قصه " یا ماجرا بهش نگاه کرد ، در اون صورت باید بگم بیگانه "قصه ی " مرد بی بند و باری است که مرتکب قتل شده و سرانجام در یک دادگاه عادلانه محکوم به اعدام میشود . 


sina S.M
۳ نظر
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان