در اصلاح پست قبلی اینکه
یک مریم را یادم رفت !! آن که توی کلاس داستان نویسی است ! و گفتم عاشقش شدم ؛) البته خب اون عشق شوخی بود ولی خب خیلی باش دوست شدم ! فیلم نقشه مگی رو براش بردم اونم فیلم آبی از کوشلوفسکی رو برام اوردن ( یا کولشوفسکی ؟؟؟lol )
راستی اصلاحیه ی بعدی در مورد پست قبل که احتمالن باعث شود شاخ در بیاورید (اگر تا الان در نیاورده اید !!!) این است که ::
بازم میرم خندوانه !!
😜😜😜😜
😂😂😂😂
آخه نمیدونم چرا باید در استانه ی خروج من از کشور این اتفاقای خوب برام بیفته ؟؟؟(عایا این بمعنی اینم هست که یک اتفاق بد در راهه؟)
از پیدا کردن دختر بعد سالها و پیدا کردن اکیپ دوستی در یونی گرفته تا سفر تک نفره به اصفهان و دعوت شدن به خندوانه !! حالا لابد باید همه اینها را ول کنم و بروم اسکاندیناوی
ولی خب همه اینها
در برابر راه رفتن در یک ساحل بکر و سرد
که تویش خبری از پوست چیتوز نیست
و نسیم خوشبویی که بوی داستان های آگاتا کریستی را میدهد ؛
هیچ چیز نیست :پی
دعا کنید تا تابستون بریم زازو ! :)