داستان جدید
جمعه ۲ تیر ۱۳۹۶، ۲۲:۲۶
داستانی که میخوام بذارم در پست رمز دار میاد .
علت های متعددی داره اینکار ولی اصلیش اینه که میخوام داستانو در محافل عمومی هم بخونم و خب نمیخوام کسی با سرچ جملات داستان به این وبلاگ برسه .
از طرفی هم نمیخوام افراد ناشناس و کپر به داستانم دست رسی داشته باشند.
داستان درباره بحران گرمای خوزستانه .
و اینکه محتوای خون آلود و چندش نداره ^_^ برای همه سنین و همه جنسیت ها مجاز و حلاله :) شاید از موضوعش و بومی بودنش فکر کنید داستان کسالت اوریه ولی شرط میبندم اینطور نیست. البته هر داستانی ضعف هایی داره .
امیدوارم بخونید و نظر بدین .
برو بچزی که میخوان داستانو بخونن لطفا برای این پست کامنت بذارند .
کامنت های این پست عمومی نمیشوند .