حرف هایی نمیشود اینجا زد
امروز یکم اینجا چرخ زدم و دیدم مباحثی مطرح میشه که توش همه ازادن کامنت بذارن به جز کسایی که با اون مبحث مخالفن . حالا به دلایلی که میدونید . اینجا جایی نیست که بشه در اون همه چیز رو گفت . همه جای جهان سانسور هست . ولی سانسور ایران غیر قابل تحمل تر و وسیع تره . شمایی که منو میشناسید میدونید درباره چی حرف میزنم .
امروز داشتم اهنگای افسرده کننده ی sickmind media رو گوش میدادم (که یکیش همونی بود که تو پست CK گذاشتم ) و توی خیابونای پایتخت ترین های جهان راه میرفتم و با خودم گفتم واقعا چرا من باید زیر قوانین محدود کننده ، اینجا کمر خم کنم و اینا ! برا همین واقعا یه جورایی رابطمو با اینجا محدود میکنم به داستانای کوتاه . تا جایی که میشه وقتمو کمتر اینجا هدر میدم .
البته حرف هایی که نمیشه اینجا زد رو توی دفترخاطراتم ثبت میکنم و بخشی از اونها رو هم تایپ میکنم . یکی از چیز هایی هم که نمیتونم اینجا دربارش بنویسم نظرم درباره خود شماست ! خب سخته ادم بدون سانسور درباره یک نفر بنویسه در حالی که میدونه چند ساعت دیگه ممکنه بخونتشون .اگه اون چند ساعت تبدیل بشه به چند سال راحت تر میتونم باش کنار بیام .
خب به زودی اینجا یه داستان میذارم :) امیدوارم لذت ببرید . البته تو داستانم هم نظرات اجتماعیم مستتر هست ولی خب اون برندگی سابق رو نداره و نیاز نیست نگران خود سانسوری و اینا باشم :)
فعلا ^_-