سبزی پاک کن ها
نمیدونم فقط منم یا باقی هم بوی سبزی پاک کردن میاد به دماغشون وقتی میرن باقی وب ها 😁
توی فامیل ما هم بخشی بود که ازین قشر تشکیل میشد . ادمای سنتی ای که توی خونه های بزرگ سنتی زندگی میکنن . یه پدر بزرگ تو خونه دارن . هر وقت میری خونشون یه چیزی رو گازه و بوی خیلی ریز فرش زیر آفتاب مانده و نفتالین میاد یه بوی تند سنتی که همه جای خونه هست حتی توی توالت . و افتاب که از پنجره میتابه غبار های معلق روی هوا رو میبینی و یاد بازار های سنتی میفتی .
میز ناهار خوری ندارند و ابگوشت جلویت میگذارند و توی خانه شان موقع غذا صدایی به جز قاشق و چنگال نمی اید و این صدا تنها در خانه های سنتی انهاست که هوا را میشکافد . نمیدانم چرا در خانه باقی فامیل هایمان این صدا انقدر به چشم نمی آمد . شاید چون این فامیل های سنتی فکر میکردند حرف زدن سر سفره از گناهان کبیره است و گناهش کمتر از قتل پسر بچه ادمیزاد نیست .
همان فامیل هایی که برایت خاطره هایی تعریف میکنند که چنان عجیب و متفاوتند که گویا از سرزمین خواب و خیال حرف میزنند . درباره این میگویند که یک زمانی ۴۰ سال پیش دزد ها همسایه شان را سر بریدند و بدنش را روی اسب پس فرستادند .
و اغلب دیوار خونه هاشون سبز مغز پسته ای پررنگه و وقتی میخوای از خانه شان بری تا سر کوچه بدرقه ات میکنند
همیشه ازین بخش فامیل میترسیدم . نمیدانم چرا ! چون خانه شان مثل خانه ما سرامیکی نبود و تمامش فرش بود ، مثل ما تخت نداشتند و روی لحاف میخوابیدند ، مثل ما توی خانه شان چیز ها پخش و پلا نبود . و خلاصه مثل ما نبودند .
این فامیل ها خودشان ادم های بدی نبودند ولی کم پیش می امد موضوع مشترکی برای حرف زدن باهاشان داشته باشم . اغلب انها حرف میزدند یا با خودشان . مثلا موقع هورت کشیدن چایی بعد از ناهار . در حالی که به بالش های استوانه ای از مد افتاده و ترسناکی که انگار چشم دارند لم میدهند .
به تو زل میزنند . و تو میفهمی که با آنها فرق داری . خوب یا بد
مثل خیلی از بلاگر هایی که میروم وبشان و نمیدانم چه بگویم !
اره فکر میکنم بخش اعظمی از ان قشر از ایرانیان سنتی توی وبلاگ اند . ایرانی هایی که اهل محافظه کاری اند و چیزی را رها نمیکنند فارغ از اینکه چقدر مد افتاده شده . اره منظورم خانه های بزرگشان با ان بوی عجیب نفتالین مانند است که حسابی از مد افتاده .
منظورم بلاگ است . یا همان وبلاگ نویسی . که از مد افتاده . این یکی نمیخواستم از مد بیفتد . میخواستم بیشتر کسانی که الان گول تلگرام و اینستا را خورده اند به وبلاگ برمیگشتند . اما محبوبیت وب نویسی همان موقعی که بلاگفا تبدیل به بیابان برهوت شد از بین رفت . و دیگر هم باز نمیگردد 😏