یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

فرانتوبک ... *_^_*_^_^*_* یا زبان موسیقی


ریمیکس فوق العاده ای از فرانت تو بک (front to back) یک هفته ای میشود که در صدر پلی لیستم قرار دارد ... یعنی هربار و هر زمان میتوانم آن را گوش بدهم ... چه خوشحالی چه ناراحتی ... 

هر بار تصمیم میگیرم گوشش کنم، کم پیش می آید که ۱۰ بار متوالی پخش نشود . 


نکته ظریف و از مو نازکترش اینجاست که باید با هدفون مرغوب گوش کرد تا تمام بیس های ریزش به گوش برسد (با هندزفری آشغالی که از مترو خریدم هیچ بهم کیف نداد ... )

مخصوصا از لحظه 3:20 به بعدش که اگر روی اسپیکر یا هدفون نامرغوب گوش بدهید هیچ چیزی عایدتان نمیگردد . عقیده من این است که موسیقی را باید نوشید ... مثل یک خمره لبالب عسل ... و اشتباه ترین کار موقع گوش دادن موسیقی این است که چشمانت را ببندی ... باید مدام اطراف را نگاه کنی و ببینی که موسیقی در نگاهت به دنیا چه تاثیری میگذارد. اگر در قطار یا ماشینی باشی که دارد با سرعت در جاده ای بین شهری میراند که دیگر نور علی نور میشود . میتوانی تک تک نت ها را با گذر جزء به جزء و مرتب مناظر ، ابر ها کوه ها و درخت ها توجیه کنی . 

گاهی وقت ها آنقدر از یک آهنگ لذت میبرم که یک جور هایی آزارم میدهد .


آزار میبینم ازینکه نمیتوانم واقعا آنچیزی را بشنوم که آهنگ میخواهد بگوید .. چیزی که حتی سازنده آهنگ هم از آن بی خبر است ... 

 میخواهم از بدنم بیرون بیایم و به دنیایی بروم که موسیقی از آن سخن میگوید . جایی که تک تک نت های آهنگ توی گوشم معنایی فلسفی و قابل بیان میابند ... بعضی وقت ها با خودم تخیلاتی درباره آهنگ میکنم .. مثلا اینکه شاید فلان آهنگ میخواهد با این ضربات پیانو که پس از ویولن می آید سختی های زندگی را به مثابه ی رگباری پیامو وار به تصویر بکشد ولی خود زندگی به روال ویولنی و نرم خود ادامه میدهد . 


دارم فکر میکنم شاید تصمیم بگیرم چند تایی ازین تحلیل هایم را بنویسم . تابحال اینکار را نکرده ام . برخی تحلیل هایم از یک آهنگ خاص ناپایدار اند ... مثلا وقتی از دست یک پسر ناراحتم تحلیلم از آهنگ رنگ و بوی دیگری دارد تا زمانی که از دست یک دختر ناراحتم .. وقتی خوشحالم تحلیل متفاوتی دارم نسبت به وقتی که ناراحتم و وقتی از دانشگاه برمیگردم تحلیل متفاوتی دارم نسبت به وقتی که به دانشگاه میروم ... 


آهنگ انتهای این پست آنقدر برایم غیر قابل تحلیل است که حد ندارد ! چند بار به خودم جسارت دادم و ضربه هیجانی و پر تنش 1:27 را به شکل یک جور ورود غیر منتظره به شهربازی ای شلوغ تفسیر کردم . که میتواند همان خراب شدن مشکلات یا مواجه یک نوجوان با زندگی واقعی باشد ... اما این آهنگ معنای وسیع تری را میطلبد .... این نت ها برای خیلی ها فقط حکم هیجان انگیز بودن را دارند ولی برای من فقط و فقط حاوی پیامی اند که نمیشود موشکافی شان کرد .. انگار حس هفتم و هشتم و نهم و دهمی نیاز است تا آنرا فهمید ..‌ حس هایی که در بدن ما وجود ندارد .. مثل اینکه به یک مورچه بخواهی درباره بعد سوم توضیح بدهی ... در حالی که تو طرز تفکر و سیستمش دو بعدی است .


(پیشنهاد من این است که از لینک دانلود زیر مدیا استفاده کنید ولی خب طبق رسم همیشگی مدیا را هم قرار دادم. کیفیت مدیا کمتر است و با گوش دادنش فقط استخوان بندی اهنگ میاد دستتون ،اگر میخواهید مویرگی وارد آهنگ شوید کیفیت بالاش رو گوش بدید ! ) 



دریافت

sina S.M
۴ نظر

هنر کلاژ با paint از نرم افزار های پرکاربرد قرون وسطی !

 

 

الباقی کلاژ ها در ادامه مطلب  ! 

sina S.M
۴ نظر

تاحالا با دختری که بلاکش کرده اید تئاتر رفتید ؟

نمیدونستم کنکور دادن به این جور پارادوکس ها ختم میشه :/// 


روابط بین ادما پارادوکسه ... زبان اختراع شد برای جمع شدن در قبیله های کوچیک ، دربرابر ببر های دندان خنجری و ماموت های پشمالو ... 


بقیه کاربرد های روابط انسانی فقط خرده اضافاتی هستند که بشر در این چند ده قرن اخیر از خودش در اورده .. ما انسان ها برای روابط اجتماعی اینچنینی تکامل نیافته ایم ... 

مگرنه این روابط عامل خودکشی میلیون ها انسان در هر سال ، نبود . 

فکر کنم اگر هنوز در قبایل زندگی میکردیم. هم ببر های دندان خنجری و ماموت ها منقرض نمیشدند هم آمار خودکشی در جهان به این حد هولناک نمیرسید


دریافت 

sina S.M
۳۰ نظر

میکرو بلاگ ۱



sina S.M
۱۲ نظر

Greensleeves - Flute Harp and Cello - Adagio

لینک را عوض کردم ، این یکی با احساس تر است.

sina S.M

nobody has more respect for women than i do

از اظهارات جناب ترامپ ۷۰ ساله است در مناظره ی اخیر ! 


کسی که ۱۱ سال پیش یعنی در ۵۹ سالگی خیلی راحت گفت : 

اگر یه ستاره باشی میتونی هر غلطی روی یه زن انجام بدی ! 


و حالا میخواد رئیس جمهور آمریکا بشه ! الحق که نوش جانش اگر بشود. چون کمتر کسی در ۵۹ سالگی آنقدر ذخیره برایش مانده که بخواهد درباره ی زن ها فکر کند چه برسد بخواهد آن جملات شهوانی را درباره شان بگوید :/ 


.

..

...

....


فکر نمیکردم یکی از ابله ترین خواننده هایم را در جریان پست قبلی از دست بدهم. کسی که حاضر نشد بگوید مرد است یا زن ! بعد از من رمز میخواست. 

این است که میگویم ما ایرانی ها ترشی نخوریم یه لیته ای میندازیم بیرون ... والا ... 


این را کمتر کسی نشنیده : 

لینک دانلود : دریافت

...


خب داشتم میگفتم ... 


داریم با جناب معلم زبانمان مناظره را تحلیل میکنیم. جمله به جمله و اینها ...

و من نگران پنج شنبه ی هفته ی بعدم که قرار است مناظره را کار کنیم و قطعن به آن بخش های جنسی اش میرسیم. تا بحال به شکل آکادمیک وارد این مسائل نشده بودم. حالا باید یه جوری این بخش را بپیچم ... ولی این را هم بپیچم با اختلاف زمانی ۷ دقیقه بعدش ٬ دوباره ترامپ شروع میکند درباره گذشته جنسی بیل کلینتون وراجی کند و من آنجا را هم باید بپیچم اللخصوص آن فعلی که ترامپ به کار میبرد درباره ی عملی که کلینتون روی یک بچه ۱۲ ساله انجام داده ... فعلی که آنقدر بد است که خود گوگل حالیش است به خدا :( 


××××


راستی اگر هم طرفدار آهنگ غربی هستید و گناه نمیدانید که در این ایام محرم گوش کنید ... این هم بد نیست .. تو فضای دهات های آمریکاییه .. درباره ی ماجرای یه قتله .. لیریکش رو بخونید اگر خواستید و اگر فهمیدید برا ما هم تعریف کنید. (عادت بدیه که به خودم میگم ما ! من خیلی خود پرست هستم به لحاظ لفظی حداقل ... همشم به خاطر تعاریف مدیر و معلم و ناظمه توی دوران کودکی ... که میگفتن بابا تو چقد خفنی ... حالا اومدیم بین یه سری که منو ندیده میگن : تو هیچ پخی نیستی ! هیییییییییی ) 



نام آهنگ carolina drama  (: 
از کاورش میشه فهمید چه محتوای غمناکی داره ! 

مخصوصن وقتی اون قرمزی روی شیشه شیر به خون مربوط میشه ... 




لینک دانلود : دریافت


راستی چرا ایرانی های خارج از کشور نمیان به وبلاگ ها سر بزنن ؟ مام ازشون چارتا سوال بپرسیم. خیر سرمون ... اه ... گندشون بزنن. من اگر برم خارج کلی توی بیان چرخ میزنم. علت اینکه توی بلاگفا چرخ نمیزنم هم اینه که بوی خرمالوی گندیده میده ...

sina S.M
۲۰ نظر

زلزله بیاید ولی عروسی نرویم ...

من خودم کسی هستم که دچار تنبلی مجازی هستم و مثلن فلانی توی تلگرام میگه : برو آپارات فیلمش رو ببین.

میگم : باشه خو بعدن میرم ... فعلن حالشو ندارم . دارم با تو چت میکنم ..


یعنی برای اینکه به طور مجازی از صفحه تلگرام خارج شم و وارد صفحه مرورگر شوم حس تنبلی در من ایجاد میشود. این میتواند یک ساین (علامت !) از این باشد که این دنیا دارد در چه جهتی و با چه شتابی به سمت سال های پیش رو میرود. 

یکی از سوال های لامصبی که از خودم میپرسم این است که آینده ی زمین چطور باشد . چاشنی این سوال ... پیشنهاد های خودم را برای آینده زمین مرور میکنم . یکی از یکی جذاب تر است. البته به جز یکی اش که اصلن برام جذاب نیست . اون هم اینکه آینده زمین فرقی با الان نداشته باشد.

اما پیشنهاد های جذابم این است که الان مرور میکنم : 

۱- تروریسم در جهان گسترش بیابد و یک جور هایی لاقل نصف کره زمین را به نابودی بکشاند.
۲- قحطی و اینها بشود. بمب جمعیتی منفجر شود و کشور ها دیگر منابع و ذخایر کافی برای مردمشان نداشته باشند. نفت و اینها هم که از قبل حسابش معلوم است. 

۳- گاز دی اکسید کربن به شکل بدی زیاد شود و گرمای جهانی کمرشکنی بر ما حاکم شود (نگاهم لاقل تا ۵۰ سال دیگر است)

۴- اینرا نمیشود گفت... :دی

۵- تکنولوژی مبارزه با مرگ بیاید و گند بزند به این قانون طبیعت : بمیر تا بچه ات زنده بماند.

۶- یک باکتری تکامل یافته بیاید و همه شیش هفت میلیارد جمعیتمان را پخ کند ... (مثل بازی plague inc)

من کلن از آشوب و اینا خوشم میاد. نمیدونم چرا ... شاید چون آدم درونگرا و اینا هستم و توی آشوب ... مردم خودشون نیستند. من میمیرم برای اینکه مردم رفتار همیشگی رو از خودشون بروز ندهند. علت دیگرش هم اینه که مردم توی آشوب حواسشون به یک سوژه خاص پرته و کسی نمیاد بزنه روی شونت و بهت بگه : هی قوز نکن برات بده. 

به خاطر همینه که اگر بگن : فردا تهران زلزله است . 

ممکنه از شادی توی پوست خودم نگنجم و اگر بگن : فردا باید بریم عروسی خواهرزاده شوهر خاله ات ... ممکنه برم و خودمو حلق آویز کنم :دی  (این خواهر زاده شوهر خاله حقیقت دارد. عکسشان را که گذاشتند توی تلگرام بدنم لرز گرفت گفتم یه عروسی افتادیم امسال. توی عروسی اگر بخواهم خیلی فعال باشم . باید بروم با ممد اینا و دست به جیب بشینم. که ممد اینا هم خودشون دست به جیبن)

شاید نباید اینها را میگفتم. اما لزومی ندارد خودم را از کسی پنهان کنم. مردم یک دروغ شیرین رو به حقیقت تلخ ترجیح میدن. اما خب. حقیقت تلخ این خوبی رو داره که برای مخاطب خودش شعور قائل شده و نمیخواد وقتشو با یه دروغ بگیره. 

وقتی فهمیدم این موزیک ویدئو محصول سال ۲۰۰۳ هست اصلن افسرده شدم. چون یعنی همه آدمایی که توش هستن و پر از حس جوونی اند و اینا٬ الان درب و داغون شدن. چون بیش از ۱۰ سال گذشته ازون موقع. /// :(


دیروز توی اینستاگرام یه نفر کامنتم رو درباره ی فیلم پی کی خوانده بود و منشن کرده بود که : 

درسته که هند پر از مذاهب گوناگون و فرقه های عجیب و مختلفه . ولی نباید فراموش کرد که هند بسیار بزرگه . و ما با هم به خوبی و خوشی زندگی میکنیم.


منم گفتم : درسته که هند به لحاظ مساحت بزرگه. ولی جمعیتش دیوانه کنندست و همین مشکل اصلیه.

اونم گفت : چین چی پس ؟‌

منم گفتم‌: چین خیلی از هند بزرگتره و شما بعد از چین بیشترین جمعیت رو دارین.

بعد بهش برخورد و اینا . چون خودش هندی بود و من داشتم کشورش رو براش بد جلوه میدادم. با خودم گفتم این مشکل منه که از کشورم بدم میاد و فکر میکنم این یه حس عادیه و اشکالی نداره بقیه مردم جهان هم از وطنشون بدشون بیاد. درحالی که گویا همچین عادی هم نبود. لذا معذرت خواهی کردم و گفتم من خیلی مشتاق اینم که یه روز برم هند و اینا ... بعضی وقتا یه دروغ خیلی با ارزش تر از حقیقته :دی


درادامه مطلب یه داستان هست. داستان که چه عرض کنم ... یه پله از حقیقت بالاتره .. در واقع گزارش داستان گونه ایه از یه آخر هفته عادی بین من و مامانم. اگر اهل فضولی تو زندگی دیگران نیستید نخوانید. (شوخی :دی )


sina S.M
۷ نظر

آهنگو فیلم ...

این روز ها تنها کاری که نمیکنم... کتاب خواندن است. 

کتاب کافه پیانو را باز کرده ام ولی نمیتوانم بخوانم... کتاب کلمات رکیک زیاد دارد٬ البته با این موضوع مشکلی ندارم ... ولی گویا نویسنده فکر میکند من به خاطر این کلمات باید مجذوب و کشته مرده کتاب شوم... در حالی که نمیشوم...

شاید در دو سه تا فحش اول... کتاب برایم جذاب جلوه کند. ولی وقتی میبینی از دختر ۱۳ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله در آن کتاب نافش به فحش بسته شده... خب .. داستان برایت کمی آبکی میشود.

 هر فصلش یک خرده ماجرا دارد. اصلن نمیدانی داری یک داستان کوتاه ۳۰۰ صفحه ای میخوانی ... یعنی چیزی ندارد که بخواهد تو را باخود بکشاند. کتاب ::کافه پیانو:: را یک دوست بهم معرفی کرد. که زویا پیرزاد و میم مودب پور میخواند... یعنی آدم دو تا ازین دوستا دوروبرش داشته باشه دیگه دشمن نیاز نداره ... والا :دی 

 

 

بعد از کنکور نیاز به تمرکز فکری ندارم پس با موسیقی و فیلم خو گرفتم ... 

حالا نتایج دانشگاه ها هم قرار است ۳۱ شهریور بیاید و من نمیدانم سیستمش چطوری است ... 

 

fade into u ...گروه mazzy star با این آهنگ به شهرت رسیده (دروغ چرا ویکی پدیا گفته :دی) لینک ویکی پدیا :محو شدن در تو (فید اینو یو fade into you)

 

به این موسیقی معرکه از گوش کنید و از نقاشی این دختره که اخیرن کشیده ام لذت ببرید !


 

 

پ ن : البته من اصلن تو ایشون محو نشدم. چون وقتی نقاشی رو بهش نشون دادم فقط گفت : تنک یو :دی حتی لایک هم نکرد لاکردار...

پ ن ۲: امیدوارم این وبلاگ پا بگیره .. لاقل پا نگرفت دست بگیره.. دست نگرفت بقیه اعضای بدنش ... (خخخخ خندیدیم الکی)

پ ن ۳: من که دیگر کنکور داده ام و قرار نیست بروم مدرسه (عوضش از جای بدتری به اسم دانشگاه سر در می آورم خخخخ)‌ تنها راهی که برای رفع استرس اول مهر وجود دارد این است ... 

 

...

...

...

...

...

...

 

بروید بمیرید ... خخخخ 

البته اگر مثل من خوش شانس باشید و در طول تابستان کلاس های مثلن تابستانی مدرسه را رفته باشید. اول مهر برایتان زجر آور نیست ... 

sina S.M
۵ نظر
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان