فقط شونزده درصد
شدیدا نیاز دارم بیشتر از یک بدن داشته باشم . با مغز های مختلف که توسط یک سیستم بی سیم به یک مغز محوری وصل میشوند ! مثل چند کامپیوتر که برای یک سیستم مرکزی هدف مشترکی را دنبال میکنند .
با یک بدنم کتاب میخوانم . صبح تا شب . شب تا صبح . نسکافه میخورم و خورم و دست به موبایل نمیزنم .
یا یک بدنم فقط موسیقی گوش میدهم . تاریخ اپرای ایتالیا را شخم میزنم . صبح تا شب هدفون توی گوشم است و دست و صورتم را هیچ وقت نمیشورم چون با هدفون نمیشود اینکار را کرد !
با یک بدنم داستان مینویسم ... مخصوصا داستان هایی که نصفه نوشته ام و باید به سرانجام برسد . از پای لبتاب تکان نمیخورم !! از اطلاعاتی که از بدن کتاب خوان کسب کرده ام هم استفاده میکنم (با اتصال به سیستم مرکزی )
با یک بدنم فقط وب نویسی میکنم !! کامنت میگذارم و تبلیغ وب را میکنم
با یک بدنم زبان میخوانم . تمام مقاله های ویکی پدیا در باره جنگ جهانی را با کمک گوگل ترنسلیت از بر میشوم !
با یک بدنم نقاشی میکشم ! آن ابزار کوفتی را توی لبتابم نصب میکنم و دستگاهش را هم میخرم و حرفه ای به نقاشی دیجیتال روی می آورم ! تازه باید دو تا لبتاب داشته باشم چون آن یکی لبتاب دست بدن نویسنده است 🤔
به همین بدن ها راضی ام . حتی هنوز بدن برای زدن سه تار در نظر نگرفتم چون گفتم شاید زیاده خواهی باشه ! یا با کمبود جا مواجه بشیم تو خونمون :!!!
بدن کتابخوان
بدن نقاش
بدن موسیقی گوش دهنده !
بدن نویسنده
بدن بلاگر
بدن زبان انگلیسی
با این یک بدنم اگر بخواهم خیلی عادل باشم برای هر بدن فقط ۱۶ درصد انرژی میتوانم بذارم ! اگرم نخواهم عادل باشم باید یکی را کم کنم و به دیگری اضافه کنم و تعادلش به هم میخوره ! مثلا بدن بلاگر رو بیارم روی ۵ درصد آنوقت بقیه بدن ها رو یکی دو درصد زیاد کنم 🤔 نمیشه که مریض میشم 🙄
خیلی بد است که نمیتوانم بین خواسته هایم یکی را قربانی کنم . مثل پایه های حیاتی یک ساختمان اند . هرکدام حذف بشود از زندگی عقب میمانم . پایه هایی به زخامت ۱۶ درصد ! فقط ... شونزده درصد .
فک کنم اگر به این زندگی ۱۶ درصدی ادامه بدم بیشترین چیزی که بشم یک ستون دار تو یه روزنامه مزخرف باشه . تازه همونم شاید نشدم ! شت