یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

کرگدن را باید خواند :)

نمایشنامه کرگردن (!) یک چیز سبکی است (به لحاظه فیزیکی و تعداد صفحات !) اما پر مغز. در آن خبری از توصیف فضا و این قرطی بازی ها نیست. چون یک نمایشنامه است. من اینطوری بیشتر خوشم می آید. چون توصیف یکم سخت است ... و داستان را خمیازه آور میکند. 

در پست قبلی (که استقبالی هم نشد!) گفتم که شاید بخش مورد علاقه ام از این نمایشنامه را تایپ کنم تا لاقل اگر کرگدن را تا آخر عمر نخواندید. این بخشش را از دست ندهید. باشد که دسته گاری شوید. 

البته منظورم از تایپ این بود که عکس بگیرم از صفحات. :) 



اما این بخش کوتاه...که کمی جلوتر رخ میدهد. زمانی که دیزی ... دارد کم کم تبدیل به کرگدن میشود. و خیلی آرام آرام تفکرات کرگدنی اش نمایان میشود و با حرف های انسان دوستانه ی برانژه شروع به مخالفت میکند.

برانژه به دیزی میگوید که از آنجا که ما تنها انسان های باقی مانده هستیم و همه کرگدن شده اند. باید تصمیم به احیای بشریت بگیریم. 


٬٬٬٬٬
- گوش کن دیزی . ما میتونیم یه کاری بکنیم. ما بچه دار میشیم. بچه هامونم بچه دار میشن ٬ وقت زیادی میبره اما با همین کار ما میتونیم بشریت رو دوباره احیا کنیم. 

- بشریت رو احیا کنیم ؟

- ما آدم و حوا میشیم.

- اونوقت ها ... آدم و حوا خیلی شهامت داشتن.

- ما هم میتونیم شهامت داشته باشیم. شهامت زیادی هم نمیخواد.خودش درست میشه با زمان ٬ صبر و حوصله میخواد. 

- به چه درد میخوره ؟ 

- چرا. چرا. کمی شهامت. فقط یه خورده.

-من نمیخوام بچه دار بشم. کسلم میکنه.

- پس چه جوری میخوای دنبا رو نجات بدی ؟

- اصلا چرا نجاتش بدیم ؟ نجات برای چی ؟ 

- عجب سوالی .. محض خاطر من این کارو بکن. دنیا رو نجات بدیم. 

- شاید این خود ماییم که احتیاج داریم نجاتمون بدن. شاید ما غیر طبیعی هستیم. 

- داری مزخرف میگی دیزی ... تب کرده ای. 



sina S.M
۱۳ نظر
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان