یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

وبلاگ ... نباید بمیرد

ولکام تو نیو بلاگ ... 

welcome to new blog

وبلاگ نباید بمیرد... بله . من جزو کسانی هستم که از ۱۰ سالگی وبلاگ نویسی میکنم. شاید بشود گفت ۸ سال است که با وبلاگ سروکله زده ام. تقریبن در تمام سامانه ها یک وبلاگ داشته ام. 

گاهی برای انتقام از یک سامانه دست به رفتار عجیبی میزدم و وبلاگ هایی میساختم که محتوای بدی داشت! (این روش مال ۵ سال پیش است. آن زمان هنوز ردیابی از طریق اینترنت و آی دی میسر نبود. اگر هم بود آنقدر هزینه داشت که فقط برای موارد کلاه برداری و قتل بود! خخخ)‌


اولین وبلاگم یک چیز دوست داشتنی بود که هیچی خواننده نداشت. یادم است تویش یکی دو تا داستان نوشتم. چند سال پیش آنجا را پاک کردم.  تویش با یک خانومی نامه نگاری داشتم و این کار خیلی ازم وقت میگرفت. آنجا عملن تعطیل شده بود و فقط به خاطر اینکه پل ارتباطی ام با آن خانم حفظ شود مجبور بودم همیشه توی ذهنم حواسم به آنجا باشد. تا هر از گاهی سری بزنم. بله من آنجا را کلن پاک کردم و نمیدانم آن خانم الان چی پیش خودش فکر میکند. 


نمیخواهم این وبلاگ را پاک کنم. چون با پاک کردن این وبلاگ ... چیزی به من اضافه نمیشود. (کما آنکه چیزی کم شود) هرچند این وبلاگ به نوعی برایم نحس شده. اگر الان کسی اینجا را بشناسد. آن را به رادیکالیسم نویسنده ( که من باشم) متهم میداند که حرف پرتی هم نیست. 

ولی میشود شروع دوباره ای داشت. 

میخواهم تا زمانی که نفس میکشم این وبلاگ را ادامه دهم. بار ها خودکشی وبلاگی داشته ام. ولی جرئت نداشتم این وبلاگ خسته کننده را با تمام نشخوار های ذهنی ام پاک کنم. به خودی خود این کار بی احترامی به تمام وقتی است که روی این وبلاگ گذاشته ام. اینبار دیگر بازخوردی که میگیرم برایم مهم نیست. ولی نهایت سعی ام را میکنم تا یک چیز عام پسند بنویسم. هم به لحاظ حجم کم و هم به لحاظ محتوای غیر رادیکالی. 


این وبلاگ در زمان سختی کشیدن هایم نوشته شده. زمانی که در مدرسه جایی برای نشستن نداشتم. باید توی نمازخانه درس میخواندم. و دائم به در آنجا زل میزدم و با کمترین صدای پا که در راهرو شنیده میشد٬ تمام بدنم میلرزید که نکند کسی میخواهد بیاید اینجا و مزاحم درس خواندنم بشود. 


sina S.M
maryam !
۲۴ شهریور ۰۰:۱۵

خیلی خوب شد برگشتید، تو کل این مدتی هم که نبودید، من هر روز ُ گاهی چند بار در روز وبلاگتون رُ چک می کردم .

راستی یه چیزی رُ هم خیلی دوس دارم بگم؛ اینکه نظرات وبلاگ کم باشه، به این معنی نیست که اون وبلاگ خواننده کم داره، من خودم دوس دارم خاموش بخونم وبلاگ ها رُ، خیلی های دیگه هم اینطوری ان .

آرشیو وبلاگتون رُ فکر می کنم کلاً خوندم؛ یادم نمیاد الان؛ چون برای چند هفته پیشه؛ برای چند تا از پست ها هم نظر داشتم که دستم بسته بود البته ُ حس سگ ُ خوکی رُ داشتم که هیچ غلطی نمیتونه بکنه !!!

کلاً خوش برگشتی دیگه ُ بنویس همینجا، جایی نرو ! :-)

پاسخ :
تورو خدا اینطوری نگویید. الفاظ سگ و خوک را یاد آور نشوید :( ... آن پست شرم اور را خیلی وقت است حذف کرده ام... و یک عذرخواهی بدهکارم. 
دیگر برایم تعداد نظرات مهم نیست. 
آدم باید کارش را بکند. :)

ولکام تو نیو بلاگ ! 

راستی تازه شناختمتان ... (آدرس وب نمیذاری همین است !) ... کافکا خوان خودمانی پس :)
پر هام
۲۳ شهریور ۲۱:۰۵
سلام سینا ! چه خوب شد که برگشتی . یه جورایی انگیزه ی وبلاگنویسی رو از دست داده بودم . ولی الان دوباره شروع کردم :)
یه جورایی میفهممت . منم وبلاگم رو وقتی ساختم که تو زندگیم خیلی رو به راه نبودم . هنوزم نیستم . یه جاهایی تو وبلاگم خیلی غر زدم و به در و دیوار فحش دادم ....
میخواستم وبلاگمو حذف کنم . فکر میکردم وبلاگم یجورایی تداعی کننده ی روزای بد زندگیمه و برام بدشانسی میاره ! حس خوبی نسبت وبلاگم ندارم . ولی به نظرم این حس برمیگرده به خودم . چون خودم از خودم راضی نیستم از نوشته هام هم راضی نیستم . 
به هرحال ادامه میدم . مرسی که سر میزنی .
پاییزِ سالِ بعد
۲۳ شهریور ۱۳:۳۹
خوش آمدی، 
چرا موقع دنبال کردن وبلاگ ت این خطارو:
  • ‫‏‫امکان دنبال کردن وبلاگ هایی که فاقد محتوای تولیدی هستند وجود ندارد. (این وبلاگ‌ها در صفحه آخرین وبلاگ‌های به روز شده نیز نمایش داده نمی‌شوند)
پاسخ :
خاک بر سرم... نمیدونم این دیگه چه صیغه ایه که بیان در اورده ... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان