یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

چالش نقاشی بلاگفان

سلام ... چیز برای پست دادن زیاد هست مثل اقای راننده تاکسی که منو از ترمینال جنوب برد خونمون و کلی حرف زد و بهم درباره مافیای دلال های ترمینال گفت . 


اینم دو تا نقاشی از دالتون وارن و مریم :/ 

این وبلاگ مریم و نقاشیش 

http://missx.blog.ir




اینم وبلاگ دالتون و نقاشیش ... :دی 


http://darkcave.blog.ir


sina S.M
پاییزِ سالِ بعد
۱۲ آذر ۲۰:۰۶
خیلیم خوب :)
پاسخ :
:) 
ابو اسفنج بلاگفانی
۱۲ آذر ۱۹:۴۰
تمامی تدابیر اندیشیده شده که از دنگ و فنگ جلوگیری بشه! تو خیلی بی حوصله ای ولی خدایی! خخخخ.
پاسخ :
هوممم دلیل داره خب 
👒فیـــــروزه بانـــــو👒 :)
۱۲ آذر ۱۹:۳۲
اینارو دیدن
محو نشدن تو افق؟😂😂😂
پاسخ :
:( 
ابو اسفنج بلاگفانی
۱۲ آذر ۱۹:۱۹
سینا کدومشون زو یردارم برای رای گیری؟
یا میتونس جفتشون رو ادغام کنی بعد بدی بهم.
پاسخ :
چه دنگ و فنگی ! ادغام تو کارم نیست .(بحث کیفیت). دالتون رو بردار 
maryam !
۱۲ آذر ۱۸:۳۹

@ زهیر

سینا وقت نداشته همینجوری چار تا خط کشیده دیگه از چالش عقب نمونه :دی

پاسخ :
عاقا اعتراف میکنم مریم فدای دالتون شد ! ینی چون دالتون دیجیتالی شد نقاشیش، خواستم مریم هم در همون راستا دیجیتالی باشه !! 

الان اینا رو نباس میگفتم ولی دیدم ممکنه به هنرم شک کنید !!! :دی
Haa Med
۱۲ آذر ۱۸:۳۱
لبِ تاب؟ :-)))))
نقاشی من اصلاً خوب نیست.
پاسخ :
لب تاب دیگه ! لپ تاپ مینوشتم تفتون میپاچید روی مانیتور موقع تلفظش بعد وبلاگم تفی میشد !! 

زهیر خنیاگر
۱۲ آذر ۱۸:۱۱
من بجا صاحب عکسا بودم تو اوج از بیان میرفتم :دی

@ !maryam
والا اولش که دیدم تا چند دقیقه بی حرکت به مانیتور زل زدم ... درکل نوستالژی بود یاد نقاشیا دوران مهد کودکم افتادم :دی
پاسخ :
جفت صاب عکسا خیلی وخته که از بیان رفتن ! البته دومی هی ساک ساک میکنه گاهی اوقات :))
 اولی هم اگر بگیم رفته سنگین تره 😂 یعنی پست نمیذاره مگر اینکه خلافش ثابت بشه !!

مهد کودکم خودتی :دی
maryam !
۱۲ آذر ۱۸:۰۶

آهان دل اون یکی دوست رُ ؟!

نه اون وقتا خوب بودم ! :D

نمی دونم هدفش چی بود، اینُ کشیده بود :d

پاسخ :
اهان شانس ما دوره ی بدبختیت بات اشنا شدیم ! :پی 
maryam !
۱۲ آذر ۱۸:۰۱

شلوار قرمز نه، دم سحر پست گذاشتن ُ کامنت جواب دادن آتو دادنه دیگه ! :))


آره این نقاشی ای که تو ازم کشیدی دلبرم هست :دی


@ زهیر

میبینی ؟!

من وعده ی این نقاشی رُ به بابامم داده بودم حتی ! حالا چه جوری برم اینُ نشون بابام بدم ؟! :))

سورِنا ¡!
۱۲ آذر ۱۷:۵۸
وای D:
دمت گرم =))))
زهیر خنیاگر
۱۲ آذر ۱۷:۵۵
این چیه کشیدی سینا یاد vampire افتادم :دی
پاسخ :
هوممم :) 
چیزی نمیگم بهرحال صاحب عکس باید راضی باشه ... (کمی تا حدودی جدی)
maryam !
۱۲ آذر ۱۷:۵۲

نخواستیم بابا !

اینجا

http://s8.picofile.com/file/8276936992/to.jpg

:))

پاسخ :
هومممم اگر مرد بودی این بودی ؟! :دی 

اگر خاله منم سیبیل داشت دائیم بود... والا
maryam !
۱۲ آذر ۱۷:۴۹

میگن آتو نده دست بچه، ها :دی


یاد یه دوست خوب دیگه افتادم ... ! اون هم قبلاً تصویر ذهنیش از منُ نقاشی کرده بود ! اینجا

:d

پاسخ :
دل همرو بردی ها با همون وبلاگ قبرستان طورت :دی 

+ شلوار قرمز آتوئه ؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان