یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

پست داغ


بعد از ده روز از خانه امدم بیرون ! ان هم به خاطر امتحان دانشگاه . 


خیلی راحت بود و سریع ورقه را دادم . داستانم را هم دادم به استاد . همان داستانی که در پست رمز دار بود . هنوز خیلی ها سر جلسه اند . همین الان که دارم تایپ میکنم را میگویم . 

یک بستنی خریدم :/ ازین دو قلو های یخی . همیشه وقتی اعصابم خورد است باید یه چیزی کوفت کنم . 

چرا اعصابم خورد است ؟؟ خب چون یکی از شما عزیزان خیلی نامردی کردین در حق من ‌.

چرا بلد نیستیم بحث کنیم ؟؟ چرا الکی با یک حرفی یه موضوعی می اندازید وسط و تا تهش نمی مانید ؟؟؟ اگر آن عنصر شهامتی که برای بحث لازم است را ندارید پس خواهشا از اول بحث راه نیندازید ! 

روی صحبتم با بک شخص خاص نیست . خیلی وقت است که این حرف را میخواهم بزنم ولی فرصتش پیش نمی اید . 

ترک بحث کار خوبی است ولی اگر به شکل محترمانه و مدرنش آنرا انجام دهیم . من به شخصه ادمی هستم که عاشق بحثم ولی خب ادما با هم فرق دارن . کسی که از بحث خوشش نمیاد یا از اول نباید بحث راه بندازه یا اگرم خواست بحثو ترک کنه بگه : ببخشید من میخوام جا بزنم چون اعصابش رو ندارم .
 یا بگه : در فرصتی دیگه جوابتون رو میدم .‌ 

اینکه بیایم به خاطر نداشتن ظرفیت بحث بگیم : اصلن با تو نمیشه بحث کرد . بیخیال ... 
نهایت توهین به شعور مخاطبه ! هرچقدرم با ادم صمیمی باشی حق نداری همچین چیزی رو بهش بگی !!! کما اینکه به نظر من توی مجازی اصلا  کسی با من صمیمی نیست ! فقط نزدیک ترین دوست هام حق دارن این جور توهینا رو بکنن بهم که در اونصورت منم مشتی محکم حوالشون میکنم :/ 

خوشبختانه با نوشتن این پست یه انسجام فکری به خودم دادم که ازین به بعد در قبال کسانی که بی محابا جرقه یک بحث را میزنند چگونه واکنش نشان دهم . 


حالا که سال از خواندن آن متن میگذرد میفهمم که چقدر راست میگفت . محمدرضا جعفریان که در نامه ای خطاب به خواهرش حبیبه جعفریان گفته بود : هر گاوی که سر راهت می آید لیاقت این را ندارد که مشتی علف برایش بریزی . 

حبیبه جعفریان اما با این حرف برادرش مخالف بود. من هم آن زمان شدیدا کله خر بودم طرف خواهر را گرفتم ! آن قدر که رفتم شماره اش را پیدا کردم و بهش زنگ زدم و اینها . 

خودش بعدا این حرکت منو مسخره کرد و گفت : این ها عوارض جوانیست . باید زمان بگذرد و دندانه های این اره تیز را بسابد .


از این به بعدم با کسی بحث میکنم که واقعا لیاقتش را داشته باشد! 

این قد دراز منم دنگ و فنگیه برا خودش. هر وقت تو قطار یا اتوبوس یک نفر میاد صندلی جلوم میشینه من باید خودمو قشنگ یک متر بکشم بالا تا طرف بتونه پاشو بذاره روبروم .

(جنابی که "ترکیب" رو میشناسی، اگر اینو خوندی یه نوا بده ‌‌‌)
sina S.M
امـ اچـ
۱۰ تیر ۲۰:۴۱
کلا بحث جدی نکن چه کاریه :دی همه بحثا رو به شوخی بگیر! خودتم راحت تری تازه
ف.ع ‏ ‏‏ ‏
۱۰ تیر ۲۰:۰۸
واقعا بعضیا لیاقت وقت گذاشتنو ندارن چه برسه به بحث کردن باید به این آدما گفت اره همون که تو میگی درسته :|
BaHaRiSm ‌‌‌‌
۱۰ تیر ۱۸:۴۵
واقعاً هم.
و چه‌قدر آزاردهنده‌س که آدم تا بیاد اینو متوجه بشه که هرکسی ارزش بحث کردن نداره، با چه آدمای بی‌ارزشی بحث می‌کنه!
این «با تو نمی‌شه بحث کرد» رو یه مدت خیلی می‌شنیدم منم :|
ستــ ـاره
۱۰ تیر ۱۷:۵۱
درمورد بحث کردن باهات موافقم . عقیده دارم که وقتی بحث میکنیم دو چیز مهمند ، یکی موردی که داریم درموردش بحث میکنیم و دیگری فردی که داریم باهاش بحث میکنیم. گاهی بعضی موضوعات اصلا نباید بحث بشوند ، با بعضی ها هم نباید از ابتدا بحث کرد نه اینکه آنها مشکلی دارند یا شعور ندارند و... فقط اینکه شخصیت و تفکر اون فرد با تو نمیخونه و بحث با او هیچ نتیجه ای نخواهد داشت.

ولی خب یافتن موضوع مناسب و فرد مناسب برای بحث و گفتگو خودش لذتیه که خیلی لذت بخشه :دی
ناشناس
۱۰ تیر ۱۶:۳۰
چقد برات مهمه نظر بقیه!و حرف خودت هم ک دیگه خیلیییییی مهمه برات!

باشه اگر تو میخوای حذف میکنم

پاسخ :
فکر میکنم میم کافی . قبلنم ازین کارا کردی . 

ادرس اینستایی یا ایمیلی چیزی بده اگر اون نیستی . دیگه اینجا رو شلوغ نکن . خب .؟ کامنت بعدیت تایید نمیشه . اینا هم حذف نمیشه . یکی از سرگرمی های خواننده هام اینه که بخش کامنتا رو بخونن 
...
میشه بعدا مزاحم بشی ؟ 
ناشناس
۱۰ تیر ۱۶:۰۷
ندارم
حذف کن 
من مشکلی ندارم
پاسخ :
من مشکل دارم با زیر پا گذاشتن دموکراسی و این حرف ها ! 
پس اگه حرفی ندارید کامنت ندید که اینجا شلوغ نشه 😂 


...

باشه اگر تو میخوای حذف میکنم . ولی این روش صحیحی برای حرف زدن نیست . میتونید ایمیل بدین . 

...

چیزی حذف نمیشه . حق با توست ^^
+ خوش‌اومدین

ناشناس
۱۰ تیر ۱۶:۰۴
من وب ندارم که منو بشناسی

چقد درگیری!
پاسخ :
باشه ! باشه ! من تسلیمم ! 

حرفی نداری ؟ بازار شام راه انداختین ماشالله 
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۵۹
از اونجایی که برا من کامنتی نیومده
نه!
پاسخ :
فقط اگه میم کاف باشی با دستای خودم خفت میکنم!
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۵۶
😂😂😂
منتظر باش جواب بده
پاسخ :
باشه . پس تو مریم نیستی !
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۵۲
خب تو که فهمیدی  به اون یکی اکانت کامنت بده!
من ک همین ی اکانتو دارم😊

پاسخ :
کامنت دادم ولی جوابمو ندادی ... 
ماشالله کامنت عادیو جواب نمیدی چه برسه به این 
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۴۹

:/
پاسخ :
چی شد ؟ مهلتت کمه ها 
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۴۷
ناشناس خوبه:دی
شک ندارم حداقل از یکی دونفر میپرسی تو بودی ناشناس!

پاسخ :
ببین با ای دیت فهمیدم کی ای .
 میخوای لوت ندم بیا با اون اکانتت اعتراف کن :))
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۴۴
جناب استاد فلسفه؟؟؟؟؟؟؟؟
وات؟!
پاسخ :
فهمیدم کی ای :/ 
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۳۸
چرا بترسم مثلا؟
خودتم قبول داری درازی منم حرف خودتو زدم:/

پاسخ :
:/ نمیدونم این سوالی بود که من از تو کردم ! 

جناب استاد فلسفه !!
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۳۲
😂😂😂
مصطفی همون مهمون بی موقعشون بود که باعث خوردن غاز شد؟دراز و بدقواره بود!
من فقط یادمه یه ادم دیلاق توش بود که معلممون دیلاقو معنی کرد
پاسخ :
اره همون بود :دی 

حالا کی هستی ؟ و از چی میترسی که ناشناس زدی :|||
ناشناس
۱۰ تیر ۱۵:۲۱
دیلاق:)
یاد داستان کباب غاز افتادم
پاسخ :
آره 😂 همیشه وقتی از اون داستان حرف میزدن من استرس میگرعتم که نکنه منو نسبت بدن به مصطفی 


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان