یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

اینبار به فارسی مینویسم

انقدر به فارسی کم نوشته ام که خواستم پیش پایتان یک داستان رو ویرایش کنم واقعا دیدم نمیتونم ! مجبور شدم همون لابلای جمله ها کلمه بچپونم ولی مثلا میخواستم جمله جدید بنویسم قشنگ یه حسی بهم میگفت این جمله ای که نوشتی به درد نمیخوره !



حالا اونو ولش کن. اومدم بنویسم چون فقط فکر میکنم نوشتن حالمو خوب میکنه. خوب که کلمه کلی گرایانه ایه . در واقع الان بد نیستم ولی همون حس مسخره ای رو دارم که هر وقت به یه نفر علاقه مند میشم درونم بوجود میاد. یه جور جوش و خروش و وسواس الکی و سوالای بچگانه ای که از خودم میپرسم : 


 چرا بیشتر باهاش حرف نزدی  ؟ چرا بیشتر پیشش نموندی ؟ چرا عین احمقا رفتار کردی ؟ چرا گذاشتی یه نفر سوم بیاد و گند بزنه به مکالمه پر آب و تابتون ؟ چرا انقدر صبر نداری ؟ چرا هنوز دلت براش تنگ شده ؟ 

آره این سوال آخری کاملا آدمو میبره به این سمت که نکنه عاشق شدی یا هرچی . در واقع باید بگم عشق نیست ولی یه حس : "خاک تو سرت که نمیتونی به این آدم همون قدر که میخواد نزدیک بشی." عه. 


متاسفانه به قدری به دنیای مجازی و عادت کردم که الان واقعا زجر میکشم با این آدم که هیچی از قواعد دنیای مجازی با خبر نیست در ارتباطم. نه منظورم این نیست که سین کنه و جواب نده. منظورم اینه که " دکمه ایگنور مسنجر فیس بوک رو بزنه " و در عین حال رو در رو بهم بگه که براش چیزی رو ارسال کنم . 


بیخیال ! خرفام خیلی مسخره تر از اونه که بشه ادامش رو هم زد. :) 

(پولیتیکال کورکت کی بودی !!) 



sina S.M
اجاره آپارتمان مبله در تهران
۰۶ آذر ۱۵:۵۹
نوشته قشنگی بود ... من که لذت بردم ... اینجاشم خیلی خوب گفتید : یه حس "خاک تو سرت که نمیتونی به این آدم همون قدر که میخواد نزدیک بشی " عه :)))
___________________________
اجاره آپارتمان مبله در تهران
https://eskanbama.com


پاسخ :
آپارتمان تبلیغ میکنید :؟ 
آراگُل ‌‌
۰۳ آذر ۰۰:۱۴
همیشه توی نظرم یه‌جورایی خبیث بودی ولی الان حس کردم مثل یه پسربچه مظلوم شدی! ((=

منم این حسو بارها تجربه کردم.
یکی از اون بارها توی خواب اتفاق افتاد. وقتی بهش فکر می‌کردم چنان آرامشی می‌گرفتم که تاحالا نداشتم و چنان شدتش زیاد بود که وقتی به خودم میومدم و به خاطر میاوردم که فقط یه خواب بوده، احساس کمبود می‌کردم و انگار واقعا یه چیزی کم بود. با این که اون شخص حتی وجود خارجی هم نداره.
مدت ها در عذاب بودم!

بی‌خیال؟ اتفاقا نباید بی‌خیال شی، حالا که فکر می‌کنی نوشتن حالتو خوب می‌کنه پس بنویس.
پاسخ :
آقا خبیث خودتی ! :) 
ببخشید بابت دیر جواب دادن ! 

بیشتر مینویسم ! در اون لحظه انقدر خراب بود حالم که دستم به نوشته نمیرفت :دی 


www.rahatchat.com
۰۲ آذر ۲۳:۳۴
سلام خوبه وبلاگت به ماهم سر بزن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان