یک وبلاگ آزاد ! هر انتقادی به جاست.

بخش ترسناک جهان و دختر های اینستاگرامیپ

یک فرقی بین توئیتر و اینستاگرام هست .. لاقل بین کاربران ایرانی اش.. 

توئیتر بیشتر فضای تبادل نظر داره این ویژگی دیوونه کنندشه از نظر من ..

اما خب .. چندی پیش در حال بازدید از آن متوجه شدم که در این فضا تقریبن هیچ هنجاری وجود ندارد .. پیرمرد ۶۰ ساله خیلی راحت شبیه یک بچه دبیرستانی کمر به پایین حرف میزند .. دختر ها به طرز افراطی ای فحاشی میکنند. من در اینستاگرام عضو ام و کمتر دیده ام کاربران آنجا جوش بیاورند .. اگر هم جوش اورده اند خیلی تحت کنترل جوش می اورند.

ولی فقط یک شب در توئیتر جست و جو میکردم و با حجم انبوهی از فحاشی و تابوشکنی مواجه شدم .. 

دلایل عمده ای دارد .. که من نمیخواهم به آنها بپردازم . فقط میخواستم بگویم اگر تابحال توئیتر نداشته اید و خواستید روزی یکی باز کنید .. مراقب گرگ های آنجا باشید :دی 

در اینستاگرام زدم به سیم آخر و یک نفر را بیخودی بلاک کردم .. 

باید روی این حساس بودن دخترانه ام بیشتر از اینها کار کنم.. باید آنقدر بشکنم تا قابلیت نشکن بودن را بدست اورم.

میخواستم بهش بگم شوخی بود .. ولی او زود تر مرا بلاک کرده بود .. 

مشخصاتش اینها بود : یابنده یک عدد یابو یابو هدیه میگیرد ..

دختر _ بلک اند وایت _ افسرده ی شاد _ پوکر فیس_ رشته تجربی _ اردبیل _ خواننده کتاب های جهان های موازی میچیو کاکو کتاب جهان هولوگرافیک مقالات استیون هاوکینگ و اینا _ علاقه شدید به رشته ی ..ولوژی_

اگر اینستاگرام دارید بگویید تا آی دی اش را برایتان بفرستم..(البته در ان صورت یابو به شما تعلق نمیگیرد)


"""" 

اتفاق های عجیب اینستاگرامی : 

یک نفر عرب که از نقاشی هایش میزد دختر باشد .. را پیدا کردم که توی یکی از نقاشی هایش یک عبارت بد بود. 

جهت شوخی بهش گفتم : اهل کدوم کشور عربی هستی ؟ نکنه اهل عربستانی ؟؟ اگه اینطوره مواظب باش .. چون اونا سرت رو قطع میکنن اگر چنین پست هایی رو ببین !


بعد اون شخص خندید و گفت : مثل اینکه خیلی از عربستان خوشت نمیاد ولی نه .. اونا با من کاری ندارند .. چون من منظور بدی ازین پست نداشتم. 


من با تعجب گفتم : خب بله کمی اخبار رو مطالعه کن تا ببینی عربستان و ایران با هم دشمنی دارند.. 


بعد پرسیدم .. نکنه واقعن حدسم درست بوده و تو اهل عربستانی ؟ 

در جواب گفت : یس ! عای ام فرام جده jeddah 


با خودم تصور کردم کسی که با او حرف میزنم چه شکلی ممکن است باشد .. یک روبنده انداز نقاب دار که حق رانندگی را ندارد و در آن آب و هوای ترسناک نفس میکشد .. 


یک مورد عجیب دیگر که در اینستا پیش آمد باز هم درباره یک عرب زبان بود .. اینبار در شهری عجیب تر ! دمشق 


وقتی پرسیدم عایا امنیت در شهر برقرار است یا نه جواب ترسناکی داد .. 

گفت ما در بخش های امن شهر هستیم .. ولی خب ، صدای بمب ها اذیتمان میکند. گفتم از تهران برایش آرزوی سلامتی میکنم و اینها .. اما خب هیچ گهی دیگری نمیشد خورد .. جهان ترسناک بوده و ترسناک میماند .. نمیدانم شاید یک روز من هم افتادم توی بخش ترسناکش .. و تنها همدردی که باهام میشود این است که یک نفر از پیج اینستایش برایم شکلک ناراحت بفرستد و درواقع هیچ گهی نخورد.

sina S.M
۸ نظر

کمپین حمایت از سریال در حاشیه 2 !!!

درباره پست قبلی ، تعجب ناک بود که نظر مساعدی نسبت به این سریال نداشتید . شاید من بیش از حد جوگیرم ! ولی من از دیدن این سریال لذت وافری میبرم و توی مدرسه هم با تمام بچه هایی که این سریال را میبینند هم عقیده ایم ... مهران مدیری تا بحال به این خوبی سریال نساخته ! این را برای این میگویم که سریال های پر زرق و برقی که تابحال ساخته و استفاده های فرمالی که از زنان در ساخت فیلم میشود ...  به نظرم کمی از نمک کار میکاست ولی اینبار این سریال با استفاده از کمترین امکانات و همینطور کمترین استفاده از زنان ، توانسته صمیمیتی فوق العاده را در بین شخصیت ها به تصویر بکشد طوری که بیننده خود را یکی از آنها بداند ... مخصوصن وقتی هم که پای یک زن در میان است (وکیل زهتاب) با یک شخصیت پلید مواجه ایم ... و این یعنی نهایت سادگی و مردانگی در سریال . در اینجاست که فمنیسم کثیف می آید و به هر چیز سریال انتقاد میکند فقط برای اینکه در این سریال کمترین استفاده از زنان شده ... خب من نظر آنها را نمیخواهم بدانم ... اگر خیلی بلدند. خودشان بروند یک سریال بسازند که مردم واقعن بخندند نه اینکه تحریک شوند ... بهر حال !


نکته دیگر کم بودن شخصیت هاست .کما آنکه با حذف شدن شخصیت سیروس ... متوجه آرامش عجیبی در سریال شدم ! که باعث میشود بیش از پیش به ترک روی دیوار سریال هم بخندم !!

بهر حال مدیری که طبق آمار یکی از شبکه های آمریکایی ، ثروت هنگفتی را مدت هاست در جیب دارد . هدفش از ساخت سریال های بیشتر شاید فقط کسب سابقه و اعتبار باشد ... ولی خوب میداند که اعتبار با رضایت بیننده به دست می آید. کما آنکه خودش هم گفته ترجیح میدهد بیشتر در تلویزیون و با بیننده های مردمی تری باشد تا اینکه در سوپر مارکت ها وبرای قشر مرفه جامعه کما با سود بیشتر ، فیلم بسازد.


گاهی خودم را میگذارم جای یک آمریکایی یا غربی که تلویزیون ما را میبیند و با تلویزیون کشور های همسایه مان مقایسه میکند ... و میبیند که در تلویزیون ما خبری از طنز های تحریک کننده ای که با پخش پس زمینه ی خنده سعی میکنند زورکی مردم را بخندانند نیست و یک جور طنز ناب و خالص است که با رد شدن از فیلتر های قانونی نهایت تلاشش را میکند که مردم را به اراده خودشان بخنداند .

من گرچه از سیستم فروشگاه های ایران . از برخورد مردم در خیابان ها . از طرز رانندگی شان . از مدیریت ناقصشان بیذارم و تمام اینها را به ازای مهاجرت خواهم فروخت ... ولی اگر روزی در آینده از من بپرسند از کدام کشوری ... با افتخار میگویم از آن کشوری که مهران مدیری برایش سریال میساخت !



پ ن : میخواستم این پست را به موراکامی اختصاص بدهم ولی باشد برای بعد ... ! فقط این بخش از داستان کوتاه <معدنچیان در نیویورک (!)> را با هم میخوانیم  :


دوستم رفته بود فروشگاه زنجیره ای نزدیک خانه شان و دو بسته کف ریش و یک چاقوی آلمانی خریده بود . چاقو آنقدر بزرگ بود که میتوانستی گوش یک فیل را با آن ببری ... وقتی رفته خانه . وان را پر از آب گرم کرده و یک بطری اسکاچ را نوشیده . بعد در وان دراز میکشد و رگ خودش را میزند . مادرش جسد او را میبیند و به پلیس خبر میدهد . وقتی پلیس می آید . حمام مثل آب گوجه فرنگی شده بود . پلیس نظر به خودکشی داده چون در ها از داخل قفل بودند .

نمیدانم چرا آن دو تا بسته کف ریش را خریده بود ... شاید میخواست طبیعی جلوه کند ...


اما من میدانم آقای موراکامی ... برای اینکه شما خواستید در داستانتان چنین اتفاق عجیبی رخ بدهد تا کمی باور کردنی باشد . مگر نه چرا باید دو تا بسته کف ریش بخرد ؟! واقعن چرا ؟! خودتان هم میدانید ؟!

sina S.M
۰ نظر

آقایون تنگیله ها توک سرخا گفته واشوم !

سریال در حاشیه 2 به نظرم درخشان ترین اثر مهران مدیری است و باید هم باشد !

در ایران یاد گرفته ایم از تنگنا های قانونی استفاده های حیرت آوری کنیم. کما آنکه رضا عطاران در مصاحبه ای وقتی از او سوال میشود که چرا به آن سوی مرزها نمیرود تا با فراق بال بیشتری طنز بسازد ؟ جواب حیرت آوری میدهد که با دیدن درحاشیه 2 بیشتر به آن پی بردم ! میگوید همین که دست و پایم بسته است موجب بروز خلاقیت میشود !


حالا ما در اینجا مهران مدیری را که زیر بار خشم پزشکان مجبور به تغییر مسیر در ساخت سریال تلویزیونی اش میشود ! اینبار همان طور که جواد رضویان میگوید ... واقعن فقط میتواند با تبهکار ها شوخی کند ! بله این طنز غم انگیز است و مرحبا به مهران مدیری که پیامی کوتاه را با ساخت یک سریال به تمام جهان رساند ...

در کشوری که قوانین همچنون خار در چشم هنر فرو میرود ... قالب سریال طنز چیزی جز مرد هایی با لباس هایی یکسان که 24 ساعته در یک سوله ی خاک خورده سعی میکنند با زبان فارسی ملت را بخندانند نمیتواند باشد.


حالا که از بحث افسوس آور قضیه کنار بیاییم جالب است چند تا از بخش های سریال که خوشم آمد را بگم باشد که دست گاری شویم :دی

(یعنی آنقدر بخندیم که شبیه دسته گاری بشویم !)


ظهتاب یا زهتاب میگه : یه کابل اش تی ام های هه !


نادر اومدن : اومددددددددددن اوممممممدن !


ظهتاب یا زهتاب : باسو باسو ... شی شی میگه ای ...


بینابینی : آقای ظهتاب میگن اومدددددددددن اومددددددددن


ظهتاب : یعنی فک کردی من نفهم هستوموووووو ؟؟؟ نــــــــه یعنی میگی من نمیفهمم ای چی میگه ؟؟؟؟ نــــــــه مونو نگا کن یعنی میگی ...


(ظهتاب 10 بار دیگر هم همین دیالوگو تکرار میکنه و در همین حال نادر اومدن هم دست بردار نیست !) 

نادر اومدن : اومدددددددن اومممممممدن !( ظهتاب در این بین : نههههههه منو نیگا نهههههههههه نهههههههه ) اوممممممممدن !


بینابینی : ددددددد ه هه  شوروشو در اوردین ... بهروز به این دوستت بگو یکم آروم باشه ...


بهروز : آقا تیمور ... چیکارش کنم ! نادر اومدنه دیگه ... باید روزی 10 بار عربده بکشه مگرنه ...


بینابینی به دوربین زل میزند ....: مگر نه چی ؟؟؟؟


بهروز : مگر نه <اومدن دونش> میترکه ...
(بهروز بعد از این گفته ی خود ... حالت بادکنکی به خودش میگیرد !)


در این هنگام تیر طایفه اژدره .. توک سرخا پیداشون میشه و همه بازیگرا ساکت میشن و بهروز بیش از پیش بادکنکی میشه !




اژدر میاد رو در رو میشه با تیمور :: شنیدم میخوای تو قسمت آخر از رو جنازه ی ما رد بشی !!

تیمور بینابینی به دور بین نگاه میکنه و میگه : .....

پخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ . . .

یهو همه بازیگرا میزنن زیر خنده و اژدر خان سیبیلشو میگیره که یوقت از صورتش نیوفته !

sina S.M
۳ نظر
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان